اضطراب معنا

روزنوشت های آموخته -معنای زندگی

روزنوشت های آموخته -معنای زندگی

کیمیاگران واقعی سرب را به طلا تبدیل نمی کنند بلکه آنها جهان را به کلمات تبدیل می کنند(ویلیام گاس)
------
کسی که به بیرون می‌نگرد رویاپردازی می‌کند، کسی که به درون می‌نگرد بیدار می‌شود.(یونگ)
------
در این منزلگاه تلاش می شود گوشه ای از آموخته های خویش را برای جستجو ی معنای زندگی که گاها اضطرابی در درون آدمی بوجود می آورد بنگارم.ما دائما در حال مدل کردن هستی برای آرایش جدیدی از افکار خویش برای جستجوی حقیقت ایم ولی حقیقت سیال هست و ما دائما پی آواز حقیقت میدویم اما حقیقت گریزپاست و رسیدنی درکار نیست.

۲ مطلب در اسفند ۱۴۰۰ ثبت شده است

من کیستم؟

باری بر دوش زمین.
موجودی که بر  زمین سنگینی می کند
موجودی که از تمامی نعمت هایش ارتزاق می کند
گرما و فوتون های نور خورشید را جذب می کند
از آب و اکسیژن وهوای زمین می نوشد و تنفس می کند
در طبیعت و باغ هایش می خرامد و از میوه هایش متنعم می شود
حیوانات هم از دست او در امان نیستند می درد و می خورد
موجودی همه چیز خوار.
دیگران بخشی از سنگینی او بر زمین را در شانه های خود حمل می کنند
تا او در آسایش و رفاه باشد.
 ولی او سنگینی بار هستی را بر شانه های خود احساس نمی کند.
و سنگینی ایی که بر دوش دیگر همنوعان دور و نزدیک انداخته آگاه نیست
و کسی نیست به او بگوید پیاده شو بس است این همه متنعم شدن و باری بر دوش دیگران و هستی بودن
بالاخره من کیستم؟
موجودی خفته در اوهامات که بی وقفه زمین در منظومه شمسی و کهکشانی از این سو به آن سوی او را سیر می دهد و بار نادانی اش را به دوش می کشد.


#روزنوشت ها

12/11/1399

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۰۰ ، ۱۰:۴۷
محمد نصیری

هنری دیوید ثورو می‌گوید: "کالا تجسُد و تبدیل یافتهٔ عمر و روح است. قیمت هر کالا مقدار عمر و روحی است که می‌دهی تا آن را بدست آوری اما باقی عمرت را برای استعلای خود یعنی رسیدگی به فریاد کودک درون و رایگان‌بخشی، برای خودت باقی بگذار؛ تا هرگز و نیز در دوران ناتوانیِ پیری و احتضار، حسرت از ناکرده‌ها و پشیمانی از جبران‌نکردن اشتباهات نداشته باشی؛ چون حسرت و پشیمانی برای کسی که همهٔ روح و عمرش را برای کسب کالای ناضروری داده، حسی است قطعی" .

 

نیاز نیست حریصانه بدنبال اندوختن ثروت بی پایان باشم که سیری ناپذیر است.

این کوه ها که با سکوت سنگین خویش در طلوع و غروب آفتاب مرا به خلوت خویش فرو می برند ثروتی است بی پایان.

و این درختان که سر به آسمان ساییده اند و شاخه های خویش را به پرچین ها گشوده اند و در خلوت خویش پرندگان را پذیرفته اند اندوخته ای است که هر آن انعام دیگری را به رهگذران می بخشد.

این آسمان پر ستاره که میلیاردها و حتی تریلیون ها ستاره و کهکشان با سکوت سهمگین خویش لب فر بسته اند و مرا به مراقبه می برند ثروتی است بی کران که لحظه ای خلوت با آن چنان خویش را در خود غرق می کند که دیگر جایی برای اسباب دست و پا گیر دنیا نمی گذارد.

این ابرهای بخشنده که در فصول سال باران رحمت خویش را بر زمینی ها می بخشند و با اشکال خیال انگیز خویش روح تو را به پرواز در می آورند ثروتی است عظیم برای حیات زمینی ها و خوان یغمایی برای شاعران.

این گل های الوان با اشکال مختلف که پهنه دشت ها و باغ ها را پر کرده اند خود از هر ثروتی که اندوخته ای غنی ترند  با هر نگاه چشم و قلب تو را با معنای جدیدی لبریز می کنند و هدیه ای لطیف تر و زیباتر از آن سراغ نداری.

این هستی که عمق و بعد پیدا کرده و تو را در کره خاکی جای داده است و هر کجا که دوست داری می روی و سیر می کنی و محدودیت نداری ثروتی است بیکران.

این چشمان خویش را به هر زاویه ای از هستی که دوست داری پرتاب می کنی و سیر آفاقی می کنی و از خلوت آن بهره می بری آرامشی است علی الدوام.

این تنهایی و خلوتی که بدون پارازیت و دخالت دیگران در درون خویش داری و هر جور که دوست داری در درون خویش سیرانفسی می کنی ثروتی است پایان ناپذیر.

تک تک سلول ها و اتم های وجودت و حتی هستی که با هوشمندی هر چه تمامتر در حال ارتعاش و رقص هستند خودش ثروتی است بی پایان و تا عرصات محشر هم بخواهی آنها را بشماری تمام نخواهد شد.

اصلا جهان هستی که با آگاهی و هوشمندی گره خورده است خودش قوت قلبی برای یافتن معنای زندگی اصیل هستی است و به تمام ثروت های اندوخته بشری می ارزد. زمانی که طعامی را تناول می کنی در واقع داری ذراتی را می بلعی که دارای شعور و هوشمندی می باشند.پس همیشه قبل و حین خوردن طعام به ذراتی که میهان جسم شما خواهد شد با هوشمندی و آگاهی هر چه تمامتر بیندیش که چه ثروت عظیمی را به درون خویش می بری.

و چه ثروتی بالاتر از اینکه به این همه ثروت های هستی واقف باشی و از آنها غافل نشوی.باقی همه زایید عقل معاش و فانی است و اسباب سردرگمی و اندک اندوخته برای رفع نیاز روزمره کافی است و بیشتر از آن اسباب حرص و طمع بی پایان.

انسانِ ثروتمند‌ کسی است که لذت‌هایش ارزان‌ترینند.

----

در این بازار اگر سودیست با درویش خرسند است

خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی

(حافظ)

 

#روزنوشت ها 9/12/400

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۰۰ ، ۲۲:۱۰
محمد نصیری