هنری دیوید ثورو میگوید: "کالا تجسُد و تبدیل یافتهٔ عمر و روح است. قیمت هر کالا مقدار عمر و روحی است که میدهی تا آن را بدست آوری اما باقی عمرت را برای استعلای خود یعنی رسیدگی به فریاد کودک درون و رایگانبخشی، برای خودت باقی بگذار؛ تا هرگز و نیز در دوران ناتوانیِ پیری و احتضار، حسرت از ناکردهها و پشیمانی از جبراننکردن اشتباهات نداشته باشی؛ چون حسرت و پشیمانی برای کسی که همهٔ روح و عمرش را برای کسب کالای ناضروری داده، حسی است قطعی" .
نیاز نیست حریصانه بدنبال اندوختن ثروت بی پایان باشم که سیری ناپذیر است.
این کوه ها که با سکوت سنگین خویش در طلوع و غروب آفتاب مرا به خلوت خویش فرو می برند ثروتی است بی پایان.
و این درختان که سر به آسمان ساییده اند و شاخه های خویش را به پرچین ها گشوده اند و در خلوت خویش پرندگان را پذیرفته اند اندوخته ای است که هر آن انعام دیگری را به رهگذران می بخشد.
این آسمان پر ستاره که میلیاردها و حتی تریلیون ها ستاره و کهکشان با سکوت سهمگین خویش لب فر بسته اند و مرا به مراقبه می برند ثروتی است بی کران که لحظه ای خلوت با آن چنان خویش را در خود غرق می کند که دیگر جایی برای اسباب دست و پا گیر دنیا نمی گذارد.
این ابرهای بخشنده که در فصول سال باران رحمت خویش را بر زمینی ها می بخشند و با اشکال خیال انگیز خویش روح تو را به پرواز در می آورند ثروتی است عظیم برای حیات زمینی ها و خوان یغمایی برای شاعران.
این گل های الوان با اشکال مختلف که پهنه دشت ها و باغ ها را پر کرده اند خود از هر ثروتی که اندوخته ای غنی ترند با هر نگاه چشم و قلب تو را با معنای جدیدی لبریز می کنند و هدیه ای لطیف تر و زیباتر از آن سراغ نداری.
این هستی که عمق و بعد پیدا کرده و تو را در کره خاکی جای داده است و هر کجا که دوست داری می روی و سیر می کنی و محدودیت نداری ثروتی است بیکران.
این چشمان خویش را به هر زاویه ای از هستی که دوست داری پرتاب می کنی و سیر آفاقی می کنی و از خلوت آن بهره می بری آرامشی است علی الدوام.
این تنهایی و خلوتی که بدون پارازیت و دخالت دیگران در درون خویش داری و هر جور که دوست داری در درون خویش سیرانفسی می کنی ثروتی است پایان ناپذیر.
تک تک سلول ها و اتم های وجودت و حتی هستی که با هوشمندی هر چه تمامتر در حال ارتعاش و رقص هستند خودش ثروتی است بی پایان و تا عرصات محشر هم بخواهی آنها را بشماری تمام نخواهد شد.
اصلا جهان هستی که با آگاهی و هوشمندی گره خورده است خودش قوت قلبی برای یافتن معنای زندگی اصیل هستی است و به تمام ثروت های اندوخته بشری می ارزد. زمانی که طعامی را تناول می کنی در واقع داری ذراتی را می بلعی که دارای شعور و هوشمندی می باشند.پس همیشه قبل و حین خوردن طعام به ذراتی که میهان جسم شما خواهد شد با هوشمندی و آگاهی هر چه تمامتر بیندیش که چه ثروت عظیمی را به درون خویش می بری.
و چه ثروتی بالاتر از اینکه به این همه ثروت های هستی واقف باشی و از آنها غافل نشوی.باقی همه زایید عقل معاش و فانی است و اسباب سردرگمی و اندک اندوخته برای رفع نیاز روزمره کافی است و بیشتر از آن اسباب حرص و طمع بی پایان.
انسانِ ثروتمند کسی است که لذتهایش ارزانترینند.
----
در این بازار اگر سودیست با درویش خرسند است
خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی
(حافظ)
#روزنوشت ها 9/12/400