راز موسیقی
ما هنوز راز موسیقی را نمیدانیم. هیچیک از موالیدِ فکرِ بشر نمیتواند مانند موسیقی به اعماق تاریک و نامفهومِ مشاعرِ خوابیدهٔ ما راه یابد. کسی سرِّ ارتباط این آهنگها را با تمنّیاتِ مجهول ما، کشف نکرده است. شاید از این راه باشد که ما را از محدود به نامحدود میکشاند، از مادّه به معنی میبَرد، به مکنوناتِ خاموش و تعبیرناپذیرِ روح ما راه مییابد و با آنها سخن میگوید، بر ما مفاهیمی میریزد که احساس میکنیم و نمیتوانیم بگوییم. این کیفیت در دیوان شمس نهفته است. دیوان شمس، دیوان شعر نیست، غوغای یک دریای متلاطم طوفانی است. انعکاس یک روح غیر آرام و پر از هیجان و لبریز از شور و جذبه است. نخستین خصوصیتی که از غزلیاتِ جلالالدین به چشم میخورد اینست که او نمیخواهد شعر بگوید. مولانا میخواهد احساسات گنگ و مبهم خود را بگوید. او در اقیانوسی دست و پا میزند و این دست و پا زدن به صورت کلمات موزون و خوش آهنگ در میآید...
- همه جوشم، همه موجم، سر دریای تو دارم...
سیری در دیوان شمس - #علی_دشتی