سخن تازه
هین سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود
وارهد از حد جهان بی حدو و اندازه شود
(مولوی)
پرسید سخن تازه چیست؟
گفتم سخنی که حال من را خوب نماید و مثل نیسمی روح مرا بنوازد،
سخنی که من را از روزمرگی و تکرارهای بیحاصل رها سازد؛ سخنی که من را از این وضعی که هستم ارتقاء دهد.
سخنی که مرا از این مکان محصور و جایگاه فعلی جدا سازد و در جهان ماورائ سیر دهد.
سخنی که منیت من را از من دور سازد.
سخنی که الهام بخش لحظه های بعدی من باشد و چنان نفسی در من بدمد که چیزی های نو خلق نمایم.
سخن نو سخنی است که مرا بجای تزلزل و تنزل، رشد و پرواز دهد.
گفتم خدا هم هر لحظه در پی کاری جدید هست (کل یوم هو فی شان)
پرسید دو جهان یعنی چه ؟
گفتم جهان درونی من و تو ، جهام معنی و صورت ، جهان این لحظه و لحظه بعد، جهان دون و جهان بالا.
جهان می تواند جهان های بی کرانه باشد که هنوز کشف نکرده ام و سخن تازه می تواند آن را برای من کشف و روشن نماید.
جهان می تواند جهان اندیشه باشد که هر آن در حال شدن هست و از بودن می گریزد.
پس ای دوست سخن تازه بگو تا این دل بیمار من درمان شود و نوری در آن بتابد.
سخنی بگو که من را از این جایی که هستم رها سازد و با ابدیت و جاودانگی پیوند دهد.
(روزنوشت ها)
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.