درسى از آرتور شوپنهاور
تمثیل جوجه تیغى و حفظ فاصله مطمئنه در روابط انسانى…
گروه جوجه تیغیها را در زمستان تصور کنید،
جوجه تیغیها دارند یخ میزنند، به هم نزدیک میشوند تا همدیگر را گرم کنند ولی آن ها تیغ دارند و وقتی به هم نزدیک میشوند، یکدیگر را زخمی می کنند پس مجبور هستند از هم جدا شوند.
ولی دوباره سردشان میشود و مجبور میشوند به سمت هم بر گردند. این روند همینطور تکرار میشود.
آنها همدیگر را رها میکنند و یخ میزنند ، نزدیک میشوند و همدیگر را میخراشند، دقیقا مثل آکاردئون…
ما هم مثل جوجه تیغی ها هستیم، نیاز ما برای همدردی، مهربانی، شادی و نزدیکی انسانی، ما را به یکدیگر نزدیک می کند ولی عقاید دیگران، عادت های عجیبشان، موضع سیاسیشان و حتی بوی آن ها ما را مجبور میکند از هم دور شویم.
ما دائما بین اشتیاق و طرد شدن در حال حرکت به جلو و عقب هستیم. همانطور که “شوپنهاور” گفته، بین انزوا و لودگی در حال نوسان هستیم.
چگونه میتوانیم بر این موضوع غلبه کنیم؟ ما نباید مثل آکاردئون زندگی کنیم.
"شوپنهاور” یک جواب روشن و واضح برای این سوال دارد:
با مودّب بودن ، با حفظ فاصله توام با همدردی
با نزدیکی ولی حفظ فاصله ی لازم
نقل از سایت مدرسه زندگی(آلن دوباتن)
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.