حقیقت از دو نگاه
جهانگردى گفت:
حقیقت در چشم من
صخره سنگى سترگ است
که محکم و استوار
بر سر راه ایستاده است
یا همانند حصارى بلند
یا قلعه اى مستحکم
بر بلنداى تپه اى جاى گرفته است
من بارها از آن دیدن کرده ام
و تا بلندترین مناره هاى آن بالا رفته ام
و از آنجا دنیاى تاریک گمراهان را
به چشم دیده ام.
🔹️
جهانگرد دیگر گفت:
در نگاه من حقیقت
همچون یک نفس
یا نسیم گریزنده است
یا به شبحى مى ماند
که همچون سایه در صحراى خیال
رفت و آمد مى کند
و من چه بسیار که با شتاب
به دنبال آن دویده ام
اما دست من هیچگاه
حتى به پرِ قباى او نرسیده است.
🔹️
از این دو جهانگرد
سخن دومین بر دل من نشست
زیرا براى من نیز حقیقت
پیوسته یک نسیم و یک نفس
و یک سایه و یک شبح بوده است
که در پى آن بسیار دویده ام
اما هیچگاه دست من
به پر قباى او نرسیده است.
استیفن کرین
🔹️
□ جهانگرد نخستین اشاره به انسانهاى
سهل نگر و پوست گراست
که هر چند مغزى ندارند
اما گمان دارند حقیقت را یافته اند
و مى توانند منکران را
در پاى قلعه آن قربانى کنند
و جهانگرد دوم رمز دانشمندان ژرف نگر است
همچون خیام و ابن سینا
که از خود نفى علم مى کنند
و فریادشان بلند است که
"ندانستیم، ندانستیم"
آنان که محیط فضل و آداب شدند
در بزم وجود شمع اصحاب شدند
ره زین شب تاریک نبردند به روز
گفتند فسانه اى و در خواب شدند
خیام
دل گر چه در این بادیه بسیار شتافت
یک موى ندانست و بسى موى شکافت
اندر دل من هزار خورشید بتافت
آخر به کمال ذره اى راه نیافت
ابن سینا
جهانگرد نخست ممکن است
خود از دانشمندان برجسته زمان باشد
یا نویسنده اى خوش قلم و خوش سخن
در شمار آید
اما دانش او از جنس آن اطلاعات است
که "الیوت" در شعر زیر آورده است:
خوشا حکمت و معرفتى
که از آن به مرتبه دانش رسمى
فرود آمده ایم
و خوشا همان دانش رسمى
که از آن در دامن اطلاعات و اخبار
افتاده ایم.
شعر از استیفن کرین
ترجمه و توضیح: حسین الهى قمشه اى
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.