اضطراب معنا

روزنوشت های آموخته -معنای زندگی

روزنوشت های آموخته -معنای زندگی

کیمیاگران واقعی سرب را به طلا تبدیل نمی کنند بلکه آنها جهان را به کلمات تبدیل می کنند(ویلیام گاس)
------
کسی که به بیرون می‌نگرد رویاپردازی می‌کند، کسی که به درون می‌نگرد بیدار می‌شود.(یونگ)
------
در این منزلگاه تلاش می شود گوشه ای از آموخته های خویش را برای جستجو ی معنای زندگی که گاها اضطرابی در درون آدمی بوجود می آورد بنگارم.ما دائما در حال مدل کردن هستی برای آرایش جدیدی از افکار خویش برای جستجوی حقیقت ایم ولی حقیقت سیال هست و ما دائما پی آواز حقیقت میدویم اما حقیقت گریزپاست و رسیدنی درکار نیست.

بیشعوری متافیزیکی، بالاترین نوع بیشعوری

سه شنبه, ۵ شهریور ۱۳۹۸، ۰۴:۰۸ ق.ظ

خاوریر کرمنت در کتاب بیشعوری های متعددی را بر انسان در جامعه برشمرده است: بی‌شعور اجتماعی ،بی‌شعور تجاری، بی‌شعور مدنی ، بی‌شعور مقدس‌آب ، بی‌شعور عرفان‌باز ، بی‌شعور دیوان‌سالار ، بی‌شعور بیچاره ، بی‌شعور شاکی... کرمنت می گوید آدمی چقدر در اثر مغرور شدن به خود و قدرتش می تواند تمامی معادلات شعور و عقلانیت بشری را زیر پا بگذارد و با ارتعاشات منفی خویش با تمام جهالت خود را سلطان بلامنازع جامعه و همنوعانش قلمداد نماید و همه را با این بیشعوری رنجور و آزرده خاطر سازد با ترفندهایی از قیبل :

 هوشیاری و زیرکیِ فوق العاده برایِ تحلیل امور، با متوسّل شدن به مغلطه و سفسطه، برای توجیه اَعمال خویش، برای نفوذ در محیط اطراف خود.

مُلَبّس شدن به جامۀ خردمندان و متفکران

فریب دادنِ جامعه و اذهان عمومی، برای جا انداختنِ هویّت خود، تحت عنوان اولیاء الهی

تلاشِ بی قید و شرط برای کسبِ موقعیّتهای اجتماعی ممتاز، با قربانی کردن اطرافیان

تلاش برای کسبِ قدرت، با خوار و خفیف کردن دیگران. و امتناعِ وقیحانه از ابراز و بروز صفاتِ انسانی در هر شرایطی

بی توجّهیِ مطلق به کرامتِ خلقتِ انسان و موجودات جهان

توجیه متبحّرانه در انسان زدائی، بر اساسِ مرام فکری خود، با طرحِ دروغها، و متشنّج کردن محیط اطراف خود برای بهره برداری

تبحّری باور نکردنی در ارائۀ دلایل، که قادر است ذهن نابالغ را کور کند

مصادره به مطلوب کردن تمام امور به نفعِ خویش...

واقعیت دردناک آنست که در طول تاریخ، مسببان بیشتر آسیب‌هایی که بشریت متحمل شده‌است، آدم‌های بیشعور بوده‌اند و نه آدم‌های نادان. جنایت‌کاران بزرگ تاریخ همگی آدم‌هایی باهوش و سخت‌کوش بوده‌اند که حاصل‌ضرب استعدادهای شخصی متعدد مثبت آن‌ها با خودخواهی، تعرض به حقوق دیگران و رذالت‌های منفی‌شان، از آن‌ها بیشعورهای عظیم و مخوفی ساخته که دنیا را به آتش کشیده‌اند... دنیا به کام بیشعورهاست و گویی سال‌هاست که بیشعورهای جهان متحد شده‌اند.

علاوه بر موارد اشاره شده توسط خاویر کرمنت باید گفت بالاترین درجه بیشعوری ،بیشعوری متافیزیکی بشر هست و غفلت بشر نسبت به خالق و آفریدگار جهان و به نوعی  بی رحم ترین و ظالمانه ترین و دردآورترین نوع بیشعوری بشر، غافل شدن از تمام نعمت هایی که خالق هستی به انسان ارزانی داشته است نعمت عقل و آگاهی، نعمت سلامتی و توانایی های جسمی ، نعمت های فراوان زمینی و کیهانی.

وجود این  بیشعوری بعلت قطع ارتباط انسان با منشاء و منبع لایزال هستی هست که منجر به جهل و ناآگاهی فزاینده و نهایتا غفلت از بیماری های متعدد بیشعوری ریشه دوانده در وجود ما باشد چون از منبع اصلی آگاهی و خیر و زیبایی مطلق غافل شده ایم و گرنه آثار و جنبه های آن در ما تجلی می یافت و بر درمان این بیماری مهلک بیشتر واقف می شدیم.اینکه ما هیچ نیستیم و ما سایه ای از آن وجود مطلقیم پس نیازی به این همه قدرت نمایی و مدعی شدن نخواهد بود.

بیشعوری متافیزیکی دردآورترین نوع بیشعوری هست که بشر با تمام قدرتی که بدست آورده در جهت سیطره بر هستی می تازد و با تمام جسارت خویش خود را خدای هستی می داند و هستی را فاقد شعور و آگاهی و محصول تصادف و احتمالات کیهانی.

بیشعوری معنوی شکل دیگری از این نوع بیشعوری هست که آدمی را به پوچ گرایی و دوری از معنا سوق می دهد و  انسان را در مغز و ژنها خلاصه می کند و هستی را بدون هیچگونه ارزش معنوی تلقی می نماید و بشر را محصول تصادفی خلقت که پس از مرگ نیست و فانی خواهد شد می داند فلذا تمامی معادلات اخلاق و روح و روان آدمی را متزلزل و عاری از ارزش می نماید.

بیشعوری متافیزیکی شکل دیگری هم به خود می گیرد که بشر در موضوع خیر و شر نقاط خیر خلقت را محصول تصادف طبیعی کیهان می داند و شر آن را به خدا نسبت می دهد.این چه خدایی هست که خلقت را اینگونه خلق کرده است که یکی ناقص متولد می شود و دیگری کامل ، یکی در ثروت متولد می شود دیگری در فقر، یکی در کودکی می میرد دیگری در پیری ، بیماری و زلزله و هر چیزی از این دست را شر تلقی نموده و عدل خدا را زیر سوال می برد.ولی تمام توانایی و ابزارهای هوشمند و مغز انسان ، نظم و زیبایی ها ، نعمت های الوان هستی را محصول تصادف طبیعی می داند.مشکل اینجاست که بشر در تعریف شر مشکل دارد.ظلم هایی که خودش در حق دیگران می کند شر به حساب نمی آورد ولی تناقضات خلقت را شر تلقی می نماید.

بیشعوری متافیزیکی در نهایت منجر به بیشعوری در نحوه ارتباط با خالق هستی می گردد در هستی سه نوع ارتباط برای انسان متصور می باشد ارتباط انسان با طبیعت و کیهان ، ارتباط با انسان ها و ارتباط با خالق.اینکه چگونه در محضر او زانوی ادب زد و سخن گفت چگونه از او به خاطر لطف بیکران و نعمت هایش تشکر کرد.چگونه با او عشق بازی کرد و چگونه خطوط قرمز عفت و حیا را در محضر او رعایت نمود و به خیرخواهی های او در حق تمامی ابنای بشر عمل کرد تا جزو خاسران نشد.چگونه دینش را ابزاری برای قدرت طلبی و زراندوزی استفاده نکرد چگونه او را صرفا بخاطر نیازنفسانی خویش پرستش نکرد و نهایتا چگونه حضور او را علی الدوام در هستی حس کنی و حضور خویش را اعلام کنی.

سراسر زندگی آدم بیشعور،عشق ورزیدن است،منتها به خودش نه خدایش.

بیشعوری های دیگر بشر هم زاییده بیشعوری متافیزیکی وی هست چون وقتی بشر از منبع لایزال هستی خویش غافل باشد میسر خویش را در دریای هستی گم می کند اگر هم خیری ازش سر بزند مثل جرقه آتشی که لحظه ای می جهد و خاموش می شود و تلالوء آن علی الدوام نیست و در بدترین حالتش این می شود که بشر به خودش مغرور می شود و شر و تباهی به بار می آورد و ظلم و ستم در حق همنوعانش رقم می زند و با پیروی از نفس سرکش خویش، نقش فرعونی خویش را در پرده هستی با شر به نمایش می گذارد و در آخر هم ممکن است سر از هیچستان و پوچی در بیاورد.اگر بشر این بر وجود این نوع بیشعوری در خودش واقف باشد قطعا از درمان سایر خطرناکترین بیشعوری های ذکر شده در کتاب خاویر کرمنت واقف خواهد شد.چون واقف شدن بر این نوع بیشعوری بازگشت به خویشتن و سیر در باطن انفسی خویش هست و شناختن ویروس های اخلاقی و رفتاری لانه کرده در آن هست.

خاویر کرمنت می نویسد : "مقدس مابی اخرین دستاویز برای بیشعورهاست.بعضی معتقدند بیشعور مقدس ماب عصاره بیشعوری است. واقعا آدم به کشیش حسودی اش میشود.هم خدا به کارش می اید هم شیطان.این همه امکانات برای یک آدم خیلی زیاد است.این عادلانه نیست" !

به نظر تون آیا توجه نکردن به مولفه های متافیزیکی فوق نوعی بیشعوری نسبت به خالق هستی نیست؟

طبق گفته خاویر کرمنت بیشعورها قواعد نا نوشته ای دارند که بر طبق آن رفتار میکنند:

اول: تمام مشکلات را دیگران به وجود آورده اند 
دوم: اصلاً نیازی به ریشه یابی مشکلات نیست، فقط یکی را پیدا کن که تقصیر را گردنش بیندازی
سوم: کم نیاور، تمام کاستی ها و خطاها را میتوان در پشت نقابی از وقاحت و گستاخی پنهان کرد
چهارم: اگر از قانونی خسته شدی، مطابق نیازت یکی دیگر بساز، اما به محض آنکه به خواسته ات رسیدی آن را هم نقض کن

بیشعوری متافیزیکی

اول: تمام مشکلات را خدا به  وجود آورده است.
دوم: اصلاً نیازی به ریشه یابی مشکلات نیست، فقط خدا را پیدا کن که تقصیر را گردنش بیندازی
سوم: کم نیاور، تمام کاستی ها و گناه ها  را میتوان در پشت نقابی از وقاحت و گستاخی خودپرستی پنهان کرد.
چهارم: اگر از قوانین خداخسته شدی، مطابق نیاز بشری یکی بساز، اما به محض آنکه به خواسته ات رسیدی آن را هم نقض کن

(روزنوشت ها-مرور یک کتاب)

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۶/۰۵
محمد نصیری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی