نو به نو شدن...
ساده می گویم
بهار را از نو باید دید
اندیشه ها را باید از نو نوشت.
الهامات درونی را از نو باید شنید.
که این نو شدن تکرار نیست برای فهمیدن از نو هست.
دفتر گل ها را از نو باید ورق زد و خواند چون هر دفعه پیغام جدیدی برای شما هدیه می دهند.
درخت را از نو اندیشید که این اندیشیدن باری چیدن میوه های جدید هست
نغمه مرغان بر شاخسار هستی را از نو باید شنید که این آواز هر بار در پرده ای دیگر سروده می شوند.
در طلوع و غروب خورشید نو به نو باید شد
آب چشمه ها را دوباره با عمق وجود باید نوشید
صدای نسیم بر گوش های خفته را از نو باید شنید
و موسیقی کیهان را از نو باید شنید.
چون جهان هر آن در حال نو به نو شدن است.
"کل یوم هو فی شان"